دوباره...
دیشب ساعت چهار صبح با گریه از خواب بیدار شدی و بیقراری میکردی.یه کم آروم میشدی اما باز گریه میکردی گفتم شاید دلدرد باشی عرق نعنا بهت دادم اما فایده ای نداشت ساعت 6بود رفتیم دکتر گفت که یه کم گوشت ورم کرده شبش وقتی بردمت پیش دکتر متخصص گفت که گوشت ورم داره و گلوت هم عفونت کرده و دوباره برات دارو و چرک خشک کن نوشت خدا رو شکر زیاد مهم نبود اما من یه مشکلی که دارم اینه که با چرک خشک کن میونه ی خوبی ندارم و دوست ندارم که بهت بدم اما خوب چاره ای نیست دوباره سر سینه مامانی داره خارش برمیداره و دونه زده مامان جون میگه شاید به خاطر دندوناته که اینجوری میشه نمیدونم چیکار کنم دوباره دلتنگی آخه مامان جون داره میره مشهد ا...