فاطمه ساداتفاطمه سادات، تا این لحظه: 10 سال و 11 روز سن داره

فاطمه سادات ضربان زندگیمون

یه شب متفاوت

امشب حالم یه جوریه نه میتونم بگم ناراحتم ،نه میتونم بگم خوشحال یه جورایی میشه گفت خنثی هستم خوشحالم از این جهت که امشب شب تولدمه یه شب استثنایی که برا هر آدمی پیش میاد شبی که دوست داری طولانی باشه تا خاص بودنت رو تو این شب حس کنی.دوست داری ببینی که اولین کسی که بهت تبریک میگه کیه. من به شخصه دوست داشتم همسرم اولین کسی باشه که تبریک بگه اما متاسفانه نشد آخه همسرم این روزا خیلی گرفتاره و کلی دغدغه کاری داره برا همین اولین نفر برادر عزیزم بود که بهم تبرک گفت خب دیگه کافیه نمیخوام زیاد در موردش صحبت کنم . داشتم میگفتم،یه نموره هم ناراحتم به خاطر اینکه امشب رفتیم بیرون ولی بابایی با ما نبود آخه اونجا همه جمع ...
9 مهر 1393

معذرت خواهی بابت کم اطلاعی خودم

سلام به جیگر مامانی و تمامی دوستان عزیزم. من بابت پست قبلی یه معذرت خواهی بهتون بدهکارم. تو پست قبلی در مورد خنده بچه ها که  وقتی امامان معصوم رو میبینند میخندن و وقتی میرن گریه میکنن ،من گفتم نمیدونم صحت داره یا نه.این درحالیه که صحت داره  حدیثی از امام صادق علیه سلام هستش که شخصی از امام صادق علیه سلام  سوال کرد که فرزند من بی جهت میخندد و بعد از آن گریه میکند امام صادق علیه سلام میفرمایند :این خنده زمانیست که ما را میبینند و گریه بعد از آن از آن جهت است که ما از آنها دور میشویم{ من این حدیث رو شنیدم برا همین ممکنه عین متن اصلیش نباشه ولی موثقه} من باید اول خوب پرس و جو میکردم بعد مینوشتم که به خاطر این ک...
7 مهر 1393

اولین پاییز زندگیت

سلام عشق مامان امروز اولین روز از اولین پاییز زندگیته هوا کم کم داره رو به سردی میره و مامانی این روزا باید بیشتر مراقبت باشه تا سرما نخوری پاییز فصل مورد علاقه مامانته به خصوص که تو این فصل تولد مامان و مادرجون و پدر جون هم هست اینم چندتا عکس از فاطمه جونم تو اولین پاییز                                                          &nb...
31 شهريور 1393

لبخندی در خواب

اینم یه عکس قشنگ از خنده فاطمه سادات تو خواب                        این عکس رو بابایی گرفته عزیزم گاهی اوقات تو خواب لبخند شیرینی میزنی بعضی وقتها هم یه دفعه ای گریه های بلند میکنی و از خواب بیدار میشی بعضیا میگن این خنده به خاطر اینه که امامان معصوم رو میبینی و گریه ات موقعیه که اونا میرن بعضی ها هم میگن که خواب بدی میبینی به خاطر همین گریه میکنی من نمیدونم تا چه حد این حرفها صحت داره ولی اینو خوب میدونم که عاشقتم ...
31 شهريور 1393

روز میلاد تو روز صدور شناسنامه عشق است

می گویند آغاز نو شدن آغاز تازه شدن بهار است اما برای من روز میلاد تو سر آغاز فصلی دگر از زندگیست و امروز دوباره متولد می شوی و شمع ها ، که سهم توست از زندگی و ستاره هائی که به میهمانی آمده اند و شکوفه هائی که دوباره خواهند شکفت و عطری که نصیب پروانه هاست و تو سهم من از تمام زندگی همسر عزیزم،تولد تو تولد من است من تمام طول سال بیدار مانده ام که مبادا روز تولد تو تمام شود و من در خواب بمانم و نتوانم به تو بگویم تولدمان مبارک   . بهترین آهنگ زندگی من تپش قلب توست و قشنگ ترین روزم روز شکفتنت. عاشقانه دوستت دارم         &...
30 شهريور 1393

یه پست جداگانه واسه دانیال خاله

سلام  به دختر گلم و همینطور  مامانای عزیز .چند روزی بود میخواستم عکس از دانیال بذارم  که جور نمیشد.امروز هم خیلی مختصر با چندتا عکس از دانیالی اومدم                                          شاید ظاهرش آروم به نظر برسه اما. . .                                 ...
29 شهريور 1393

فاطمه سادات به دانشگاه میرود

سلام عزیزم چند روز پیش مامانی  و بابایی همراه شما رفتیم دانشگاه فکر کن دختر من هنوز مدرسه نرفته دانشگاه رفت آخه مامانی تصمیم داره این ترم رو به خاطر شما مرخصی بگیره.البته نمیدونم که کار درستی کردم یا نه خیلیها با این کار من مخالف بودن اما من خودم میدونم که با یه نوزاد 4ماهه دانشگاه رفتن چقدر سخته آخه ترم قبلی تو تقریبا 1ماهت بود که امتحاناتم شروع شد.خیلی سخت بود.برا همین این تصمیم رو گرفتم تا نه تو اذیت بشی و نه من خلاصه اینکه فکر کنم تو کوچیکترین فردی هستی که تا حالا به دانشگاه ما میاد به امید روزی که با پاهای خودت به بهترین دانشگاهای دنیا قدم بذاری منم  تو جشن فارغ التحصیلیت شرکت میکنم و کلی خوشحا...
26 شهريور 1393

دانیال جونی اومدددددددددددددددد

سلا م نفسم دانیال خاله اومد.خوش اومدی خاله دیشب رفتیم خونه مادر جون تا دانیال و خاله جون رو تقریبا بعد 4 ماه ببینیم. برای دوستان عزیزم بگم که فاطمه سادات از دار دنیا همین یه دونه خاله رو داره که اونم همین یه دونه پسر رو داره که میشه تنها پسر خاله فاطمه جونم ،البته فعلا.{اینم بگم که فاطمه سادات من خاله های نازی مثل شما رو هم دارها} دانیال 2سال و 5ماهشه که تازه حرف میزنه و کلی شیرین زبونی میکنه .راستی فاطمه سادات یه دونه دایی هم بیشتر نداره که فعلا نی نی ندارن. اول که رفتیم داخل خونه خاله تو رو بغل کرد و منم دانیال رو ،اما دانیال اول کاری خودشو یه کم لوس میکردو زیاد پیش من نمیومد .هر چی هم میگفتیم که برو پ...
26 شهريور 1393

چندتا خبر خوش. . .

سلام عسلم امروز مامانی خیلی خوشحاله و دست پر اومده. چندتا خبر خوش واست دارم: اول از همه اینکه امروز دخمل مامان برای اولین بار خودش به تنهایی به شکم خوابید خواهش میکنم به افتخارش یه دست مرتب ... من تو آشپزخونه بودم داشتم کارامو میکردم که تو  هربار یه صدایی میدادی منم فکر کردم از بازیگوشیته اما دیدم این صداها طولانی شد وقتی اومدم بالا سرت دیدم خودت به شکم خوابیدی و کلی سر و صدا میکنی...
23 شهريور 1393