چندتا خبر خوش. . .
سلام عسلم
امروز مامانی خیلی خوشحاله و دست پر اومده.
چندتا خبر خوش واست دارم:
اول از همه اینکه امروز دخمل مامان برای اولین بار خودش به تنهایی به شکم خوابید خواهش میکنم به افتخارش یه دست مرتب ...
من تو آشپزخونه بودم داشتم کارامو میکردم که تو هربار یه صدایی میدادی منم فکر کردم از بازیگوشیته اما دیدم این صداها طولانی شد وقتی اومدم بالا سرت دیدم خودت به شکم خوابیدی و کلی سر و صدا میکنی آخه یه کم سختت بود که سرت رو نگه داری .خلاصه با کلی نازت بشم و قربونت برم و بوس و بغل کردن ،اومدم به استقبالت...
ولی متاسفانه متاسفانه موبایل دست بابایی بود برا همین نتونستم ازت عکس بگیرم
میدونم زیادی خوشحالی میکنم ولی چیکار کنم دست خودم نیست آخه چندتا از بچه ها که تقریبا همراه هم بودین زودتر از تو این کار رو کرده بودن برا همین منم یه نموره نگران بودم که خدا رو شکر با این کار امروزت برطرف شد.
اینم بگم که تا شب 3بار چرخیدی
دومین خبر خوش اینکه خاله جون و پسر خالت دارن میاااااااااااااااااااااااان
اسم پسرخاله فاطمه سادات دانیاله که گنبد کاووس زندگی میکنن حالا هم بعد3ماه داره برمیگرده یزد
نکته ای که میمونه اینه که پسمل ما یه کم یعنی خیلی کم شیطونه {شما این حرف رو برعکسش کنین}ولی شیطونیاش بانمکن
دانیال جون ،عزیزم خیلی دلم برات تنگ شده خاله ،ایشالله که فرداشب سالم و شاد ببینمت
خبر خوش دیگه اینکه دختر ما دیروز اولین یارانه اش رو دریااااااااااااااافت کرد
ممنونیم از دولت یه خاطر این کارشاما نمیدونیم چرا فقط همین ماه رو دادن مثل اینکه ماه های قبلی رو نمیخوان بدن ولی مطمیُن نیستم
فعلا همینا بودن.راستی ببخشید که تازگیها یه کم دیر به دیر بهت سر میزنم آخه بابایی یه کم رو رایانه حساس شده ،وقتی میبینه دارم باهاش کار میکنم ازم ایراد میگیره
نمیدونم این فقط مشکل منه یا بقیه مامانا هم باهاش درگیرن
دوست دارم مامانی