فاطمه ساداتفاطمه سادات، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

فاطمه سادات ضربان زندگیمون

میگذره

1394/5/27 0:20
436 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب استادمون رو تو پیاده رو دیدم شما هم با من بودی.سلام و احوال پرسی کردم اول به جا نیاورد اما بعدش که توضیح دادم شناخت

بهم گفت بچه ی خودتونه؟

منم با کمال افتخار جواب دادم بله.

اون موقع که داشتم این جوابو میدادم یه حس خوبی همه ی وجودم رو گرفته بود کلا هر کی که ازم میپرسه دختر خودته خیلی خوشحال میشم که جوابم مثبته عزیزم من به تو افتخار میکنم

بعد از ایشون خداحافظی کردم یه لحظه خاطرات دوران بارداریم که با سال اول تحصیلیم تو دانشگاه همراه شده بود یادم اومد خاطراتی که چه تلخ چه شیرین اما گذشت

چند وقتیه که این جمله همیشه تو ذهنمه که حالا خیلی خوب یادم نیست ولی کلا منظورشو میگم:

یه نفر به یه بزرگی گفت که سخت میگذره.در جوابش گفت که خودت میگی میگذره پس این نیز میگذرد

خیلی دوسش دارم.

با خودم میگم اگه خوشی هست میگذره اگه هم مریضی هست اگه ناراحتی هست  ولی دایم نیست و در حال گذره پس بهتره همین لحظات سخت روهم به بهترین صورتی که میشه سپری کنیم

مثلا روحیه دادن به هم دیگه خیلی خوبه

امیدوارم که تمام لحظات عمرت ثانیه به ثانیه اش برات شیرین و پر از خوشی باشه

آمین

پسندها (2)

نظرات (3)

همراه رایانه
29 مرداد 94 9:17
همراه رایانه مرکز پاسخگویی مشکلات رایانه ای (شبانه روزی) تماس در سراسر کشور با تلفن ثابت : 9099070345 www.poshtyban.ir
مامان حدیث
29 مرداد 94 10:37
http://www.desiglitters.com/wp-content/uploads/2009/02/roses-desi-glitters-8.gif
بهاربانو
29 مرداد 94 12:35
دوست گلم همه روزای خوب و بد رفتنی اند و چیزی که از تمام زندگی برامون میمونه خاطرات ثبت شده درجایی یا عکس های گرفته شده در کنار دوستان و خانواده هامون هستن. این ثبت کردن ها و بعدا مرورشون باعث میشه به دلهره ها و نگرانی های گذشته مون که اون موقع شلید خیلی درگیرمون کردن و حتی عذابمون می دادن سرخوشانه بخندیم و بگیم: بالاخره که بچه م به سلامتی بزرگ شد... و حالا یه خاوم گل یا ی شاخ شمشاد دوست داشتنی شده... اون موقع میتونیم در حالیکه یه لیوان بهار نارنج رو با لذت می خوریم یه وبلاگ ده،بیست یا سی ساله رو بخونیم و دلمون تنگ شه برای این روزای به نظر سخت...