فاطمه ساداتفاطمه سادات، تا این لحظه: 10 سال و 11 روز سن داره

فاطمه سادات ضربان زندگیمون

زندگی من...

1393/11/6 15:00
260 بازدید
اشتراک گذاری

 سلام به همراهان همیشگی دخترم ،امیدوارم که حال همگی خوب باشه

از اونجایی که من تو دفتر خاطرات فاطمه سادات چیزی نمینویسم فکر کردم شاید بهتر باشه هر چی هست همینجا بذارم برا همین این پست یه کم خصوصی هستش البته یه کمـــــــــا

اگه دوست داشتین بخونید

http://zibasaz.niniweblog.com/

سلام گلکم.خوبی مامان؟قربون دخترم برم که روز به روز داره چیزای بیشتری یاد میگیره.امروز اومدم یه کم باهم حرف بزنیم ،یا شایدم یه چیزایی یادت بدم .حالا ببینیم چی میشهآرام

بذار از اول زندگی متاهلیم شروع کنم {البته خیلی خیلی خلاصه}

16سالم بود که به خواستگاری آقا سید جواب مثبت دادم .niniweblog.com

شاید به نظرت من هنوز سن و سالی نداشتم اما به نظر خیلی از اطرافیانم که چندبارهم به خودم گفته بودن طرز فکرم خیلی بیشتر از سنم نشون میداد.باور کنید نمیخوام تعریف از خود کنم آخه اینو مشاور تو جلسه ای که قبل از ازدواج رفته بودیم به بابایی گفت.

شروع زندگی متاهلیم در روز 1/1/90 بود. niniweblog.comتاریخ خیلی روندی هستش مگه نه...خندونک

البته من هنوز مدرسه میرفتم کلاس دوم دبیرستان بودم.یه کم سخت بود ولی الآن که دارم  بهش فکر میکنم میبینم چه روزای شیرینی بود.صبح که میرفتم مدرسه تا ساعت 1 ظهر بعد هم میومدم خونه تا ساعت 4 یا  5/4 باهم بودیم بعدش هم بابایی میرفت مغازه تا آخر شب. اما همیشه اینطوری نبود

دوران عقدمون یکی از بهترین دورانهای زندگیمه. بعد1سال و 3ماه یه جشن کوچیک گرفتیم و اومدیم خونه ای که بابایی با زحمت اونو ساخته بود.سالی که من کنکور داشتم همراه شده بود با اولین سالی که اومده بودیم خونه خودمون

اوایل سعی میکردم مستقل باشم و کارای خونه رو خودم انجام بدمniniweblog.com niniweblog.com

اما هرچی بیشتر به زمان کنکور نزدیک میشدم حجم درسها بیشتر میشد و منم خسته تر از قبل برا همین مادر جون و پدر جون تو این سالها خیلی کمکم بودند.از همه لحاظ چه مسئله عاطفی و مادی و چه مسائل اقتصادی...

بعد از کنکور چیزی نگذشت که باردار شدم.یه حس عجیبی بود.موقعی که فهمیدم حامله ام هم خوشحال شدم هم استرس داشتم و هم نگران و...

دوران بارداریم با فراز و نشیب های خیلی تندی گذشت منظورم از لحاظ جسمانی نیست بیشتر مسائل عاطفی و روانی منو اذیت میکرد

از اونجایی که من یه آدم خیلی حرص خوری هستم تو دوران بارداریم خیلی گریه میکردم niniweblog.com

باور کنید گاهی اوقات همین شکلی میشدم یعنی بلند بلند گریه میکردم .بعضی از اتفاقها خیلی آزارم میداد حرفها، برخوردها و... دیگه خودتون بهتر از من میدونیدniniweblog.com

نمیخوام از کسی اسم ببرم یعنی در واقع نمیخوام ذهنیت تو نسبت به کس خاصی  عوض بشه

ولی عزیزم اینو از من داشته باش

سعی کن تو زندگیت اول از همه رضایت خدا مد نظرت باشه وقتی میبینی یه اتفاقی خیلی ذهنت رو مشغول کرده به  خدا فکر کن.ببین چقدر دور و برت مسائل مهمتر از این هست که میتونی مشغولش بشی

شاید من به این گفته ی خودم کامل عمل نکنم ولی اکثر اوقات با همین حرفی که زدم خودم رو آروم میکنم

روزای اول دانشگاه با اوایل بارداریم همراه بود یعنی من تقریبا 2ماهم بود که وارد دانشگاه شدم همون روزها هم مادرجون و پدر جون رفته بودند حج واجب تقریبا یه ماه نبودند

تو این مدت خیلی اذیت شدم یادمه یک هفته من چیزی نخوردم فقط نون خشک و آب میوه و ....

به خاطر ویارم بود .بعد که مادرجونی از مکه برگشت ویارم هم بهتر شده بود

وقتی امتحانات پایان ترمم شروع شده بود استرس داشتم.ولی خدا روشکر خوب پاس کردم ترم اول دانشگاهم رو که تموم کردم تصمیم گرفتم ادامه بدم اما میدونستم که امتحانات پایان ترم رو باید به سختی پاس کنم

که همینطور هم شد.آخه شما اون موقعه تقریبا 1ماه بیشتر نداشتی

اوایل که شما به دنیا اومدی حال روحی خوبی نداشتم آخه اون قضیه بستری شدنت خیلی  تاثیر بدی رو من گذاشت و باعث شد که نسبت به تو حساس بشم اصلا بیشتر گیج بودم نمیدونم شاید به خاطر این بود که تجربه اولم بوده .بگذریم  یادآوری اینجور چیزا برام زیاد جالب نیست، به طور خلاصه بگم که تقریبا 4ماه که گذشت کم کم زندگیمون روال عادی گرفت...niniweblog.com

خیلی خلاصه گفتم حالا اگه وقت کردم تو پستهای بعدی جبرانش میکنم.آخه زندگی مامانی پر از خاطره های تلخ و شیرینه.

خدا رو شکر میکنم یه خاطر وجود تو .به خاطر همسر مهربونی که دارم niniweblog.comبه خاطر خانواده عزیزم که همه جا در کنارم بودن به خاطر همه چیز.اگه بخوایم از مشکلات بگیم که کار عجیبی نکردیم آخه همه مشکل دارن فقط نوعش فرق میکنه.پس بهتره از خوبی های زندگیمون بگیم تا هم دیگران رو شاد کنیم و هم شاکر خداوند باشیم

                                                                                                                   niniweblog.com

پسندها (5)

نظرات (12)

مامان الیار
8 بهمن 93 9:50
مامانی امیدوارم همیشه در. کنار همسر و دخملی شاد و سرزنده باشین. الهی غم نبینی عزیزم.
مامان فاطمه سادات
پاسخ
ممنون عزیزم همینطور برای شما
negar
9 بهمن 93 12:00
سلام از کارهای نمدی من دیدن کنید ریسه های زیبا برای تزیین اتاق فاطمه دارم http://honarenamad.niniweblog.com
افسانه
9 بهمن 93 17:12
سلام عزیزم . آخی ! چقدر لذت بردم از نوشته ای که برای دخترت گذاشتی آفرین و ماشالله که اینقدر فعال هستی و بعد از ازدواج هم به درسخوندنت ادامه دادی . ایشالله زندگیت در کنار همسر و سادات کوچولوی خوشگلت همراه با تندرستی و موفقیت و بهروزی باشه عزیزم . دختر نازت رو ببوس
مامان مبینا
9 بهمن 93 18:26
مامان خانم سلام فاطمه خوبه؟ امیدوارم روز ب روز خوشبختر بشین عزیزم و خنده از لبانتون نیفته بوس واسه خوشمله خاله
مامان مبینا
9 بهمن 93 18:26
کم پیدایی عزیزم؟ پیش ما نمیای دیگه؟
ترنم
11 بهمن 93 8:37
همیشه خوشبخت باشی ولی عزیزم درستو چیکار کردی ادامه دادی؟ با وجود بچه سخت نبود درس خوندن؟ آخه منم ارشد قبول شدم نمیدونم چیکار کنم
مينا مامان اميرعلي
11 بهمن 93 13:25
عزيزم..... دقيقا مثل من عيب نداره من الان كه فكر ميكنم مي بينم اينجوري خاطره ي زيادي هم دارم وقتي اميرعلي بزرگ شد بهش بگم ايشالله هميشه شاد و سلامت باشيد
مهتاب
11 بهمن 93 16:05
ای جانم چقدر نازی شما خاله جون خاله جون علیرضای منم توی مسابقه عکس شرکت کرده میشه بری بهش رای بدی؟ یه دنیا ممنون اینم لینکش http://photo.ninisite.com/Showphoto.aspx?vid=2015011122090505397
مامان افسانه
12 بهمن 93 12:45
سلام دوست خوبنم چقدر لذت بخشه وقتی برای پاره تنت حرف دلت رو میگی من که خیلی احساس سبکی میکنم میدونم تو هم همین حس رو داری اول از همه افرین به همتت که درس و رها نکردی و ادامه دادی منم دوران حاملگیم پر بور از استرس و تنش و حرف حدیث شب و روزم گریه بود ولی گذشت و حالا فقط امیدم دنیاست و سعی میکنم به اون روزا فکر نکنم تو هم سعی کن با فکر کردن به اون روزها حال روحتو ناراحت نکنی الهی همیه کنار هم خوشبخت و شاد باشین امیننن
مامان بردیا اریایی
15 بهمن 93 16:25
ایشالله همیشه خوشبخت باشین و با هم خوش باشین امین
رضا
31 تیر 94 3:12
عالیه !!!
علي
1 مرداد 94 8:07
با سلام دوست عزیز. وب زیبایی دارید. خوشحال میشیم به وبسایت ما هم سر بزنید. منتظر نظرات زیبای شما هستیم. یاحق.