عکسای جیگر مامان
سلااااااااااااااااااام
من اومدم با کلی عکس جذاب...
خب اول از همه میخوام عکس سوغات مادرجون رو بذارم
اینم یه عکس با کلاه فاطمه زهرا
تو این لباس خیلی ماه میشی عزیز دلم
تاب تاب ناناسی خدا منو نندازی...
وقتی بابایی تابت رو نصب میکرد شما سوار رورواکت بودی منم داشتم کارای خونه رو انجام میدادم یه کم که گذشت نشستم تا استراحت کنم یه دفعه دیدم یه چیز نارنجی رنگ تو دهنته خوب که دقت کردم دیدم تیغه چاقو رو کردی تو دهنت.اون لحظه نمیدونی چه حالی داشتم تا بیام پیشت و اونو ازت بگیرم چندتا یا امیرالمومنین گفتم که خودش حفظت کنه و دهنت رو نبری.که واقعا هم حافظت کس دیگه ای بود وگرنه معلوم نبود چی میشد
یه عکس هم ازش گرفتم که یادگاری داشته باشم تا یادم بمونه بیشتر مراقبت باشم و وقتی بزگ شدی بهت نشون بدم
فاطمه خانم داخل جعبه تابش
آخر سر هم با بابایی کلی ماشین بازی کردین
خوب به این عکس نگاه کن ببین متوجه یه چیز غیر عادی میشی یا نه...
لباست رو سر و ته تنت کردم یعنی درست برعکس.
از بس تکون میخوری آخه خیلی از اینکه لباست رو تنت کنم خوشت نمیاد
فاطمه سادات بعد از خوردن قرمه سبزی.البته یه کم...
دخترم سردش شده
این کارا رو بابایی میکنه..
اولین باری که چهار دست و پا رفتی به خاطر اسباب بازی امیررضا پسر عمت بود
البته هنوزم خوب نمیری
فاطمه سادات و دختر عمو نازش که اونم اسمش فاطمه ساداته .خیلیها از شباهت بین شما دوتا میگن...
راستی یه سوال دارم .من به یه مشکل برخوردم اونم اینکه چندوقتیه فاطمه سادات مدفوعش رو نمیکنه در واقع میشه گفت یبوست داره وقتی هم میخواد مدفوع کنه گاهی اوقات بغض میکنه
چی کار کنم؟؟؟؟؟؟