فاطمه ساداتفاطمه سادات، تا این لحظه: 10 سال و 11 روز سن داره

فاطمه سادات ضربان زندگیمون

این روزهای فاطمه سادات من

1393/8/27 12:31
554 بازدید
اشتراک گذاری

☆ のデコメ絵文字 فاطمه سادات☆ のデコメ絵文字

モンスター のデコメ絵文字  شیرینتر از قبل...モンスター のデコメ絵文字

 ゜*red/かわいい*゜ のデコメ絵文字 شیطونتر از قبل...゜*red/かわいい*゜ のデコメ絵文字

 

 

 

سلام به دوستان گلم که همراهان همیشگی ما هستن

یه سلام  عسلی هم به دخمل گلم که حالش بهتره و دیگه سرفه های سرما خوردگیش هم کمتر شده.خیلی خوشحالم که فاطمه جونم بهتره.

دیروز یه سردرد شدید گرفته بودم اما وقتی میدیدم دخترم حالش خوبه میگفتم اشکال نداره ،باور کنبد راضی دارم تمام روز رو درد بکشم اما نازنین دخترم سالم باشه و مریض نشه

دوستان ما رو خیلی شرمنده کردید و با نظرهاتون و همینطور نظرهای خصوصی احوال ما رو جویا شدید بازم معرفت شماها که بهم امید میده...

امیدوارم که هیچ موقع بیماری براتون پیش نیاد

پزشکم رو عوض نکردم.دوره درمان دیگه ای رو شروع کردم که طبق گفته دکتر اگه ایندفعه جواب نداد دیگه بستریم حتمیه

ایشالله که دیگه نیازی به بستری نیست

خب حالا میخوام از نفسم بگم که این روزا خیلی شیرین و خوردنی شده

بعضی وقتا دیگه کنترل خودمو از دست میدم و میخوام یه گاز محکم بگیرمش

اما چیکار کنم که نمیشه برا همین لبم رو گاز میگیرمشکلک های شباهنگShabahang

تازگیا یاد گرفتی وقتی غذا میخوری اونو تو دهنت غرغر میکنی niniweblog.com

این کارت رو خیلی دوست دارم.

بعضی وقتا موقعی که خوابیدی پاهات رو میاری بالا و میکنی تو دهنت

الآن دیگه بیشتر میخوای بشینی یا یه نفر بلندت کنه.از خوابیدن زیاد خوشت نمیاد

وقتی آماده میشم که بریم بیرون کلی ذوق میکنی و گریه میکنی که زود بغلت کنمсмайлы

وقتی رو شکم خوابیدی اگه پات رو به چیزی فشار بدی خودت رو میکشونی به طرف جلو ،اخیرا هم دیدم که داری سعی میکنی رو زانوت تکیه کنی، البته هنوز موفق نشدی

از جابه جایی تو خوابت هم که هر چی بگم کمه.

بعضی اوقات تا صبح سه چهار بار بیدار میشم و درستت میکنم.

وقتی میخوایم غذا بخوریم یه تیکه نون میدم دستت تا آروم بشی تو هم که عاشق تیکه نونی طوری که اگه ازت بگیرم میزنی زیر گریه وقتی هم که میخوام دوباره بهت بدم هول میکنی و دو دستی میگیری هرکه ندونه فکر میکنه دو هفته ای میشه که هیچی نخوردی مامان جاااااااااان

راستی تا یادم نرفته اینم بگم که گاهی اوقات خندهای قه قهی میکنی

قربون اون خندهات

اینم چندتا عکس

اینجا رو دست بابایی بودی که پاهات رو کردی تو دهنت

 

 عشق نون خوردنی . عزیییییییییم

باباسید خیلی اصرار کرد که بهت نون بدیم...

اینم موقعی بود که تو رو دادم به بابایی و رفتم تو آشپزخونه .وقتی اومدم دیدم تو رو گذاشته تو کمد داره باهات بازی دالی موشه میکنه تو هم خوشت اومده بود

اینم یه عکس دو نفری از دختر عموهای ناز

ببین مامان برا آروم کردنت چه کا را که نمیکنه

اینم از بهترین خنده دنیا

عزیز دل مامان بعض وقتا فکر میکنم دلم از همین الآن برای این روزها تنگ میشه

روزهایی که لحظه به لحظش شیرینتر از قبله،لحظه هایی که تو رو دارم ...

                                                                       

                                                    بهترینم دوست دارم

                                               

http://zibasaz.niniweblog.com/

 

پسندها (5)

نظرات (14)

مهزاد مامان عرفان
29 آبان 93 17:17
سلام عزيزم كي باديدن اين دخملي ماه دلش مياد نظر نده و بياد بيرون؟ عزيزم دخملت تقريبا همسن عرفانه. پسر منم خيلي بلايه . اگه تونستي يه سري بهم بزن
مامان فاطمه سادات
پاسخ
چشم عزیزم حتما
مامان حديث
29 آبان 93 22:17
سلام مامان خانمي بهترين؟ خاله فدات بشه فاطمه خانوم دوست داشتني و نمكي بوووووووووووووووووووس براتگخدا برا مامان و باباييت نگهت داره آفرين به پيشرفتهايي كه داشتي عزيزم
مامان فاطمه سادات
پاسخ
ممنون عزیزم
مامان افسانه
30 آبان 93 1:01
سلام دوست عزیزم ان شاالله که این درمان جواب میده و خیلی زود خوب خوب میشی چقده فاطمه سادات ماه شدهههههههههههههههه گازش بگیرررررر خیلی ناز شده براش اسپند دود کنی راستی راه های جالبی برا اروم کردنش بلدی
مامان بهار
30 آبان 93 9:56
اخی... الهی شکر خدا که بهتره گل دختری...ان شاءالله خودتون هم تنتون سالم باشه همیشه...موش موشک چقدر شیطون شده...نازی اگه من بودم گازش میگرفتم...دلمم نمی سوخت...فکر کنم نی نی خودومن ده روزه تموم شه...
سارا مامان یاسین
1 آذر 93 9:56
ای جونم ماشاا... به فاطمه جون خداروشکر که سرماخوردگی دخترمون خوب شده انشاا... همیشه سلامت باشی عزیزممامانی فاطمه جون نگران نباش انشاا.... خوب میشی و دیگه نیازی به بستری و دارو نداری فاطمه جونم رو ببوس
ترنم
1 آذر 93 10:46
ماشاله عزیزم چقدر کاراش شیرینه مطمئنا دلت برا این روزا خیلی تنگ میشه ایشاله خودت هم زود زود خوب بشی
مامان اعظم
2 آذر 93 11:50
وای مامانی به شیطونی هاش هنوز میرسی... ما که از دست زهرا یک استکان چای نمی تونیم بخوریم...تمام قند ها رو میزی تو چای و بعد میریزه رو قالی
مامان فاطمه سادات
پاسخ
عجب شیطونی هایی
مامان امیرعلی
2 آذر 93 13:45
سلام خانومی نمیدونم مشکلت چیه اما ایشالا بهتر بشی و همیشه سالم باشین هر سه نفرتون من موقع خوابیدن امیرعلی دو طرفش بالشت می ذارم که غلت نزنه و بیدار شه خوشحال میشم بهم سر بزنی
مامان فاطمه سادات
پاسخ
به روی چشم
مامان مبینا
2 آذر 93 23:15
سلااااام مامانی ماشالله به این دخمل خوشگل وشیطونمن عاشق اون چشمای خوشمل و معصومش هستم تازه اول این شیطون کاریاست از طرف من دخملی رو ببووووووووووس
مامان مبینا
2 آذر 93 23:19
امیدوارم عزیزم با داروهای جدید حالت خوب بشه تا دیگه نیازی به بستری شدن نباشه اخه منم چند روزی میشه شکمم دردهای مبهمی داره
مامان فاطمه سادات
پاسخ
هر چه زودتر برو دکتر ایشالله که چیزی نیست
مامان بهار
3 آذر 93 17:48
عزیزدلم از حضورت تو وبمون خیلی خوشحال شدم... نظرت رو با اجازت ویرایش کردم... فکر کردم شاید اینطوری بهترباشه...با اجازتون البته... ان شاءالله زیر سایه خداوند سالم و سلامت باشین و زندگی سرشار از بهروزی و تندرستی رو داشته باشین.
افسون
3 آذر 93 18:12
سلام عزیزم . خوبی ؟ خدا رو شکر که فاطمه سادات جونم هم خوبه . الهی قلبونش بشم. چقدر بانمک شده ! منم وقتی روشا شیرینکاری درمیاره از خودش میخوام بخورمش ولی فقط دندونامو روی هم فشار می دم . شوهرم می گه دندونات همه ترک خورده شدن دیگه . ایشالله دختر نازت سلامت و خندون باشه . خدا واست نگهش داره . براش اسفند دود کن و ببوسش .
مامان فاطمه سادات
پاسخ
ممنون عزیز
مامان زینب سادات
4 آذر 93 15:56
سلام عزیزم ببخشید که دیر جواب میدم الهی چه گل دختری فقط 10 یا 12 روز با زینب سادات داره من شما رو لینک کردم عزیزم امیدوارم که دخترت همیشه سالم و سلامت باشه و عاقبت بخیر بشه
مامان حديث
6 آذر 93 22:55
راستي خانمي خودت بهتري ان شاا... هر چند فك كنم حال شوهرت كه بد بوده خودت رو حسابي فراموش كردي!!!!
مامان فاطمه سادات
پاسخ
تقریبا همینی که شما میگین شد البته یه کم