فاطمه ساداتفاطمه سادات، تا این لحظه: 10 سال و 11 روز سن داره

فاطمه سادات ضربان زندگیمون

دزدیدن موتور بابایی...

1393/5/26 2:22
314 بازدید
اشتراک گذاری

هنوز روزای اول،دوم رمضون بود که بابایی یه شب سر سفره افطار گفت که موتور رو دزدیدن خیلی ناراحت شدم ولی وقتی به تو فکر میکردم همه چیز برام خوب میشد.فکر نکن که این ماجرا برا ما سخت نبود و اصلا ناراحت نشدیم ،عشق به تو همه چیز رو آسون میکرد.

خدا رو شکر میکردم به خاطر وجود تو،عزیز دلم ممنون که هستی،اگه تو نبودی انقدر راحت با این موضوع کنار نمی اومدم ،آخه بابایی همین یه دونه وسیله نقلیه رو داشت که با دزدیدن اون رفت و اومد برامون خیلی سخت شد البته باید از پدر جون تشکر کنیم که ماشینش رو برا مدتی داد به بابا.همینطور از عمو سیدعلی و سیدعباس.

بعد چند روز هم از پلیس راهنمایی زنگ زدن که موتورتون پیدا شده

البته اکثر چیزاش رو برده بودن ولی بازهم خدا رو شکر میکنیم که همینش هم خوبه.

اینم چندتا عکس جانانه از اسکلتش

 

پسندها (2)

نظرات (5)

مامان اعظم
27 مرداد 93 22:25
ایییی وایییییی این موتور بیچاره که هیچی ازش نمونده.....عجب آدمایی پیدا میشن ها
مامان حدیث
28 مرداد 93 0:35
از دیدن این عکس خیلی ناراحت شدم . خدا سیده خانوم خوشگلتون را براتون حفظ کنه , این موتور هم فدای سرش ایشالله به زودی بهترش را بخرین ممنون که به ما سر زدین .امیدوارم از این به بعد دوستای خوبی برای همدیگه باشیم
مامان فاطمه سادات
پاسخ
ممنونم عزیزم
Eadver
28 مرداد 93 12:57
با سلام با ما تبادل لينك كنيد و آمار بازديد سايتتان را افزايش دهيد كافي است در سامانه تبادل لينك Eadver ثبت نام كنيد شبكه بزرگ تجاری Eadver با هزاران بازديد در روز ، مكان مناسبي است براي اينكه سايت يا وبلاگ شما هم ديده شود و بازديد بيشتري داشته باشد. لينك ثبت نام : http://www.eadver.com/exchangelink.aspx
مامان مبینا
28 مرداد 93 13:13
فدای سرتون انشااله بهترشو میخرین
مامان فاطمه سادات
پاسخ
ممنون عزیزم انشالله
mamane mim
29 مرداد 93 10:14
آخی ..... ان شا الله تنتون سالم باشه
مامان فاطمه سادات
پاسخ
ممنون عزیزم