چندتا موضوع تو یه پست
پیشنهاد میکنم حتما ادامه مطلب رو بخونید
سلام مخمل مامان
امیدوارم که حالت خوب باشه .امروز میخوام از چندتا موضوع برات صحبت کنم.
اول از همه میخوام از عید دیدنی برات بگم
صبح روز عید غدیر رفتیم خونه مادرجون که اونجا اولین عیدی رو از دست باباجون گرفتی
وقتی عیدی رو گرفتی طبق معمول میخواستی اونو بخوری.
کلا این روزا هرچی گیرت میاد میخوای بکنی تو دهنت به قول مادرم اگه سر مار هم بگیری میکنی تو دهنت
بعد از اون رفتیم خونه خاله بابایی مادربزرگ بابایی .بعدش هم برگشتیم خونه مادرجونی ناهار اونجا دعوت بودیم
شبش هم رفتیم خونه اون یکی پدربزگ بابایی و در آخر هم رفتیم خونه باباسید
اینم یه عکس دست جمعی که همه ی بچه ها بودن فقط سیدعلیرضا نیست که اونم خواب بود
یه موضوع دیگه ای که هست اینه که تو روز عید برای اولین بار بهت شیره کشیده بادوم دادم.یعنی میخوام که دیگه کم کم بهت غذای کمکی بدم فقط یه مشکلی که هست اینه که شما خیلی خوب شیشه نمیخوری منم دارم تمام سعیم رو میکنم که به شیشه عادت کنی
اینجا چون خوب نمیخوری داره از دهنت میریزه
مامانای عزیز اگه میتونید راهنماییم کنید که چه چیزایی به دخترم بدم بهتره.ممنون
یکی دیگه هم اینکه آخرهفته ی گذشته خونه مادر جون قرایت هفتگی قرآن بود.چون خیلی از عید نگذشته بود مادر جون یه مقدار بهم پول داد که از طرف تو به همه عیدی بدم.دست مادر جونی درد نکنه.
بعضیا براشون با نمک بود که عیدی از طرف توهه
اینم یه عکس دست جمعی از بچه های فامیل مادرجون.البته چندتاشون نیستن
بچه ها خیلی تو رو دوست دارن مخصوصافاطمه زهرا که به قول خودش انقدر دوست داره که میخواد بخوردت
تو این عکس چندتا از بچه ها میخواستن تو رو بگیرن منم تو رو دادم به زکیه که فاطمه زهرا ناراحت شد آخه میخواست اون تو رو بگیره
عشقمی