زخمی کوچک اما . . .
چند روز پیش داشتم شلوار فاطمه جونم رو عوض میکردم .چند لحظه گذاشتمش پیش باباش و رفتم تو اتاق یه چیزی بیارم که یه دفعه صدای گریه اش بلند شد.
سریع برگشتم تا ببینم چی شده که همسری توضیح داد که خود فاطمه سادات پاش رو زده به ناخن پای من که نوک تیزی هم داشته و زخم شده.وقتی پاش رو دیدم جیگرم کنده شد.شاید این زخم چیزی نباشه ولی ناراحت شدم
اولش که تازه زخم شده بود اینجوری بود
فردا صبحش یه کم بهتر شده بود
چندتا دونه هم رو دستت و صورتت زده نمیدونم پشه نیشت زده یا. . .
عزیز دل مامانی گاهی اوقات که گریه های از ته دل میکنی جیگرم کباب میشه اصلا طاقت دیدن ناراحتیت رو ندارم ایشاله که همیشه شاد باشی
دوست دارم مامانی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی